۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

دخو

یاد آر ز شمع مرده یاد آر

۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

Disaster

از برنامه عقبیم ومن حیثیت و آبرویم اگر میان نبود همین حالا همه را رها می کردم. 
در کوچه پس کوچه های اینترنت اگر گذارتان به این خانه محقر افتاد، دستی هم از دور برای حقیر یک لاقبا تکان دهید.
و دستتان اگر بالا رفت، از دعای خیر محرومش نکنید.
باقی هم که خداست...

۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

غریبه ای میان ما

نیمه شب است و خوب می دانم بعد از دو ماه  پیرهن مشکی از تن می کَند. حالش را ما نمی فهمیم. روزه آب گرفتنش از قتل اصغر* تا عصر عاشورا، پریشانی اش، اینکه غذای چرب نمی خورد، و مدام چیزهایی زیر لب زمزمه می کند... "ما از دوستان شماییم. نه از دشمنان. فرزند دوستداران شماییم نه فرزند دشمنان شما..." یا چیزی شبیه به این. و حتی حلقه اشک گاه و بی گاهش.
نه توی سر و کله اش می زند و نه زیر علم می رود. نه حتی گوشش بدهکار  صدای  مداحان آوازه خوان است. سر روی زانو می گذارد و قدم در عالمی دیگر می گذارد. از آن هاییست که خون می خورند و دم نمی زنند.
حالش را نمی فهمیم. حتی به سخره اش می گیرند. با این همه خوش است دیدن کسی که در این شلوغی بازار دنیا، توانسته راهی برای خودش تا آسمان باز کند.
بهار اول است...



*قتل اصغر: هفتم محرم. روزی که آب را بستند...

پ.ن: ضعیف می نویسم. خودم می دانم. به رویم نیاورید. بگذارید به حساب مشغله های گاه و بی گاه این روزهای سخت...

۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

در به در کوچه های زمین

حضرت لیلی فرمود:" آدم! تا آدم نشده ای به بهشت برنگرد. نه خودت، نه بچه هایت..."



مشکلی که در بخش نظرات هست را نتوانستم مرتفع کنم متاسفانه. راه حلی دارید بسم الله...