های این درها را باز کنید می خواهم فریاد بلندی بزنم ...
سلام عزیزمکمی فشار کارها و درس ها زیاد شدهرفته ام مرخصی وبلاگی و گودری زودی برمیگردم چشم
در اندورن من خسته دل ندانم کیستکه من خموشم و او در فغان و در غوغاست
سلامعصفور هستماظهارات شما از کمال لطف تون بودفقط ببخشید آریانا اسم پسره؟
باید به ندای دورن گوش داد آریانا جان نباید بی تفاوت بود!ممنون برای کامنت سرشار محبت تان.
خوش به حالت از من که خیلی وخت است زبانش هم گنگن شده و کسی چیزی نمی فهمد !
کاش سرنوشت من طور دیگر رقم خورده بود
شما به دل نگیر آریانا جان این آمنه خانم ما آنروز برای من هم از رو بسته بودچشمک پست جدید هم به چشم . به محض رفع کسالت تایپ خواهم کردخجالت
ارسال یک نظر
۸ نظر:
های این درها را باز کنید
می خواهم فریاد بلندی بزنم
...
سلام عزیزم
کمی فشار کارها و درس ها زیاد شده
رفته ام مرخصی وبلاگی و گودری
زودی برمیگردم
چشم
در اندورن من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
سلام
عصفور هستم
اظهارات شما از کمال لطف تون بود
فقط ببخشید آریانا اسم پسره؟
باید به ندای دورن گوش داد آریانا جان نباید بی تفاوت بود!
ممنون برای کامنت سرشار محبت تان.
خوش به حالت
از من که خیلی وخت است زبانش هم گنگن شده و کسی چیزی نمی فهمد !
کاش سرنوشت من طور دیگر رقم خورده بود
شما به دل نگیر آریانا جان این آمنه خانم ما آنروز برای من هم از رو بسته بودچشمک پست جدید هم به چشم . به محض رفع کسالت تایپ خواهم کردخجالت
ارسال یک نظر