۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

نه

آن روز که قلبم ایستاد
و آن هنگام که در مقابلت ایستادم
آیا می توانم پای کرده ها و نکرده هایم بایستم؟

۷ نظر:

زنبق دره گفت...

صبح ات به خير عزيز
اميدوارم اين روزها بهتر باشي
آن گردباد آرام شده باشد
خوبي؟

تبسم گفت...

سلام آریانای عزیز
از لطف و توجهت ممنونم.

Saberkhosravi گفت...

زیر این بار سر خم نکنیم خوبه ...

فرفره گفت...

سلام گاهی پای ایستادن کرده ها و ناکرده ها شهامت زیادی میخواد

ثمین گفت...

با شما هم عقیده ام که "نه" نمیتوانیم پای خیلی چیزها بایستیم مخصوصا نکرده هایمان که بسیارند .... کاش فرصتمان اینقدر زیاد نبود...آنوقت بهانه ای برای همه چیز داشتیم

سید مجیب گفت...

سلام
سوک سوک می کنیدو میرید؟؟؟!!! :)
اما
فر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و من دوست دارم این زنده مانده را و برای اینکه او دوست دارد می مانم و برگه سفید امضایی می دهم بابت همه کرده و ناکرده هام.

طلیعه گفت...

پای همه اش، خودش ایستاده...
من وتو آن روز هم در افسون گل سرخ شناور هستیم...
(راستی چون 20 سوالی را هم در طوفان کار و زندگی یادتان رفت! دلمان شکست!!)