۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

ته تغاری سعدی یا فرزند ارشد جهالت؟

در گوشه کنار و سوراخ سمبه های اینترنت سرک می کشیدم که دیدم دوستی در باب معانی آن دسته از لغات عربی، که در فارسی هم پرکاربرد است، افاضه فرموده. گرچه من معنای دقیق همه عبارات را نمی دانستم، اما باید به صحت گفتار کسی که "باقر" از ریشه "بقر" می داند و "سکینه" را هم خانواده نزدیک "مسکین"، شک کرد. این دوست ما به خیال خودش یک بار دیگر برتری فارسی بر عربی را به اثبات رسانده و در ذهنش انتقام سختی از عرب زبان ها گرفته.
شاید واکنش هایی احساسی از این دست پس از انتشار سخنان یکی از رهبران عرب دور از ذهن هم نیاشد.  من هنوز فرصت نکرده ام متن و فیلم سخنرانی را از سایت مقاومت یا یوتیوب دانلود کنم. پس مستقیم و مستدل نشنیده ام هنوز و از شما چه پنهان تا نبینم باور نمی کنم.اشکالی ندارد شما هم اسم مرا بگذار"آری شکاک"*!!
با این حال  به نقل قول دوستان مورد وثوق، اعتماد کردم و با خودم کلنجار رفتم یکی دو سطری در این زمینه خطی خطی کنم. اما هر بار کسی از درونم، از آن بخش روشن و شفاف و سفیدش، نهیبی می زد که؛ "آریانا!! کوره راهی که رهگذرانش قومیت را مقابل انسانیت قرار می دهند از وسط جنگل جهالت می گذرد، حواست هست؟" این را می گفت و دوباره غیب می شد.گمانم پیامبر درونم بود.
اگر گفته های این سردار عرب چنین بوده باشد که دوستان نقل کرده اند، و شما بهتر از من می دانید که چه بوده، باید به تاسف سری تکان دهیم که؛ بعله!! عفونت جاهلیت، از نوع عربی اش، هنوز در خون عرب زبانان جاری ست و روز به روز پیکرشان را نحیف تر می کند.** نه تو خیال کنی جاهلیت مختص عرب ها باشد، نه عزیز من. این دعوای قومیت، که حلقه طناب دار جهالت است؛ گلوی آحاد ابناء بشر را می فشارد. از همین عرب و عجم بازی که خودمان در متنش هستیم بگیر تا داستان انگلوساکسون ها و ایندیاها(سرخپوستان)، از آن طرف آپارتاید و برده داری. یا همین خاور دور خودمان که ژاپنی ها و چینی ها سر همدیگر را لب باغچه می برند، آن پایین تر سفید ها و مایاها، بپیچ سمت اروپا دعوای همیشگی کله سیاه ها و مو بلندها( blond= طلایی) و نمونه تاریخی اش جناب هیتلر با قصابی هایش به اسم اصلاح نژادی و... باز هم بگویم؟!
همه این بچه باری ها سر این بوده که " من بهتر از توام؛ پس تو نباش!"
با خودم می گویم اگر قرار باشد نفت توی آتش این دعوای نژادی بریزیم، پس بشر باید رویای مدینه فاضله را به گور ببرد. همان مدینه فاضله ای که سعدی چندصد سال پیش معرفی کرد.و از بنی آدمی  سخن گفت که اعضای یک پیکر بود و آفرینشش از یک گوهر. کاش می شد از سعدی علیه الرحمه پرسید این پیکر مثله شده را با کدام نخ بخیه می توان دوباره سر هم کرد؟!
ما همانیم که انتخاب می کنیم. من که ترجیح می دهم دختر ته تغاری سعدی باشم تا فرزند ارشد جاهلیت. شما چطور دوست عزیز؟!!

جملاتی بسیار بود در ذهنم که مجال روی کاغذ آمدن نیافتند. اگر حوصله کردید این متن را مطالعه فرمودید شاید در بخش نظرات بهتر و بیشتر بتوان گپ و گفت داشت و تبادل ایده کرد...

_________________

*«توماس شکاک» یا «توما»، یکی از شاگردان عیسی (ع) بود. او تا زمانی که اثر زخم میخ ها را بر دست های عیسی ندید، زنده شدن او را پس از تصلیب باور نکرد.
«توما معروف به دو قلو، یکی از دوازده شاگرد عیسی بود. آن شب در آن جمع نبود. پس وقتی به او گفتند که عیسی را دیده اند، جواب داد: تا خودم زخم میخ های صلیب را در دست های او نبینم و انگشتانم را روی آن نگذارم باور نمی کنم که او زنده شد انجیل یوحنا ۲۰-۲۵»- لقب توماس شکاک بدل به یک ضرب المثل شده.
**200سالی از مهاجرت قوم یهود می گذرد. و قریب به 70 سال از تشکیل دولت اسرائیل. نمی خوام به ماهیت و مشروعیت اسرائیل بپردازم. اما دعوای یهود و مسلمان در حاشیه مدیترانه انکار ناپذیر است. همین دوستان هم کیش مسلمان عربمان اگر از روز اول زیر پرچم اسلام سینه می زدند و  مدام از "قدرت عرب" سخن به میان نمی آوردند، قطعا حال و روزی بهتر از امروز داشتند. گروه های مبارزی که در همان سال های اولیه شکل گرفت اغلب به کژراهه کمونیسم، مائوئیسم و یا تفرقه های درون گروهی دچار شد و عملا کاری از پیش نرفت...

۱۳ نظر:

Saberkhosravi گفت...

متاسفانه این روزها شاهد ادبیات کیهانی و شریعت مداری ها و همان ادبیات و استدلال های سخیف جناب رییس در قشر مخالفان هستیم

همیشه این ملت در برابر ظلم از سر جهل قیام کرده ....

آریانا دبیراجلال گفت...

کیهان همیشه دولتی نویس بوده. از همان سال های دور تا همین سال های نزدیک...
کاش البته بیشتر توضیح و بسط می دادید تا بیشتر استفاده کنیم.
دلتان شاد صابر گرامی

سید مجیب گفت...

سلام
از جایی شنیدم که صحبت های نصرالله رو به صورت ژورنالیستی برای درست کردن جوی بر علیه او در ایران به اون صورت پخش کردن.
یعنی مثل تیتر روزنامه ها که از سر و ته ماجرا می زنن و فقط اون چیزی که می خوانو تیتر می کنن.
در ضمن خود نصرالله تا اینجایی که من دیدم آدمی هست که خیلی دوست نداره وارد حاشیه بشه.
البته
من هم دوست دارم پسر کوچیکه سعدی باشم، حالا یا از شما بزرگتر یا کوچیکتر ، خیلی فرقی نداره
:)

نیم تنه گفت...

نصر الله هم دست پرورده ی همین آقایونه و هیچ بعید نیست که همچین حرفایی رو گفته باشه.
خیلی وقتها مشکل ما تو ایران این نیست که مشکل قوم و قبیله ای با عربا داریم. اتفاقا بر عکس. مشکل اساسی ما تو ایران عرب پرستیه
تاریخ برای آقایون از هزار و پونصد سال پیش شروع میشه. انگار قبل از اون اصلا ایرانی وجود نداشته و دینی نبوده! این واکنش های سطحی هم که نقل کردید (همون جریان باقر از بقر و سکینه از مسکین) واکنشیه از طرف ملت به عرب پرستی دولت فخیمه

O2 گفت...

من متن سخنرانی نصرالله رو دیدم از سایت خودشون واین حرفها رو زده البته قطعا حرفهاش مصرف داخلی داشته چون زمان انتخابات لبنان بوده اما همون هم توهین به مردم و فرهنگ ما بوده و هست . راجع به یه سری تند رویهای فرهنگی هم از طرف کسایی که خودشون رو وطن پرست می دونن موافقم . ما عادت کردیم همیشه از یه طرف بوم بیفتیم ( ببخشید که با ادبیات وبلاگی نوشتم)

O2 گفت...

من متن سخنرانی نصرالله رو دیدم از سایت خودشون واین حرفها رو زده البته قطعا حرفهاش مصرف داخلی داشته چون زمان انتخابات لبنان بوده اما همون هم توهین به مردم و فرهنگ ما بوده و هست . راجع به یه سری تند رویهای فرهنگی هم از طرف کسایی که خودشون رو وطن پرست می دونن موافقم . ما عادت کردیم همیشه از یه طرف بوم بیفتیم ( ببخشید که با ادبیات وبلاگی نوشتم)

زنبق دره گفت...

سلام آرایانای عزیز
عید شما هم مبارک
امیدوارم تعطیلات خوش بگذرد.

طلیعه گفت...

خوبید بانو؟ 20 سوالی را رها کردید؟
حس می کنم دل گرفته اید..دل گرفته ام! دل گرفته اند حتی!!

سید مجیب گفت...

سلام
کسی خونه نیست؟؟؟؟؟

آریانا اجلال گفت...

جناب نیم تنه
حقیقت اینکه ما فراموش کرده ایم یا بهتر بگویم اشتباه گرفته ایم اتحاد و وحدت کلمه را با آنچه شما و خیلی دوستان عرب پرستی نام گذاشته اید.
به هر تقدیر آنچه امروز در دیپلماسی خارجی ما در حوزه خاورمیانه و کشورهای عربی اجرا می شود به اتحاد کشور های اسلامی منتج نخواهدشد. ما در این فقره خودمان را به خواب زده ایم.
اتحادی که گاه شبیه باج دادنوباج گرفتن می شود از بیخ و بن اشتباه است. و اشتباه مضاعف دامن ردن به اختلافات. بد مخمصه ای ست نه؟!

سید گرامی
شما بزرگوار و البته بزرگتر مایید:)
هستم. ولی چای تازهدم نداشتم

جناب اکسیزن
ادبیات وبلاگی ابدا نقطه ضعف نیست. به جای خود، خوب و دوست داشتنی و حتی خواندنیست.

لیدی طلیعه ، لیدی زنبق عزیز خیر مقدم.

سید مجیب گفت...

از دوست هرچه رسد نیکوست، حتی چای سرد و کهنه، چون با شیرینی هم کلامی با دوست...

ابراهيم باني گفت...

سلام دوست خوبم
در اول بگم من خودم عربي ايرانيم
اي;اش همه مث شما به انسانيت بيشتر از قوميت اهميت ميدادند
دلم پره از اين جاهليت مدرن
موفق باشي

آریانا اجلال گفت...

خیر مقدم جناب بانی. بله دل همه ما گرفته. بدجوری. پیروز باشید