۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

سرزمین نفرین شده

آقای "احدی فر" همکار فرهیخته و فرهنگی نویسمان چند روزیست برای یک سفر کاری- زیارتی عازم عتبات عالیات شده اند و ما دل توی دلمان نیست از این اوضاع عراق. گرچه چند روزیست خبری از تق و توق ها نیست به هر حال...
عراق آزاد رویاییست که باید به گور برد. این اعتقاد شخصی من است. لااقل تا زمان موعود و حکومت منجی، عراق روی خوش نخواهد دید.
از بعد از حکومت حسن بن علی مجتبی(ع)، که معاویه ملعون با شارلاتان بازی و عوام فریبی حکومت را قصب کرد، تا همین امروز، کشور های عربی بالاخص عراق، هر چه حاکم به خود دیده اند یا حرام زاده بوده یا حرام لقمه. جز تک و توکی البته که لابه لای صفحات تاریخ نامشان گم می شود. و این آخری که شما هم یادتان هست. صدام دیوانه که هم خودش، هم مملکتش، هم همسایگانش را دسته جمعی به خاک سیاه نشاند. حالا هم این فرش خونی که محصول مشترک اشغالگران است والبته القاعده و پس مانده های حزب بعث.
این ها همه عبرت نمی شود انگار. حالا که رئیس جمهور و رئیس پارلمان و نخست وزیر انتخاب شده اند، فراکسیون ها بر سر تقسیم وزارت خانه ها به جان هم افتاده اند. امیدوارم بتواننند مشکلاتشان را با حرف بحث و چانه زنی حل و فصل کنند و نیازی به ترقه بازی نباشد.
مجال نوشتن ندارم. عودت می دهم به آینده تا اگر عمری بود و رمقی در این انگشتان بیشتر با هم گپ بزینم. گپی تاریخی- سیاسی...
هنوز دغدغه دارم در باب موضوع پست قبل. این هم باشد برای آینده ای که مشغله ها کم تر شده باشد...

۶ نظر:

Saberkhosravi گفت...

عراق و افغانستان نفرین شده اند انگاری !

ایشالا به ثبات برسند -بالاخره آرزو بر جوانان عیب نیست-

و اما در باب عراق آزاد به نظرم تا وقتی عراق مستقل نباشه نمیتونه آزاد باشه تا وقتی در قید و بند دخالت های بیگانگانی همچون آمریکا و ایرانه خیلی با آزادی فاصله داره

حسین گفت...

از هراق که این چند سال فقط خاکش به ما رسیده. کلا نمی دانم چرا از خیلی چیزها فقط خاکش به ما می رسد.
سلام . . .

سید مجیب گفت...

می گن حضرت زینب مردم کوفه رو نفرین کرده اند که همیشه در حال گریه باشن و ... .
اما این ها از نفهمی این قوم ها و آدم ها سرچشمه میگیره که بازیچه دولت های دیگه شدن

آریانا دبیراجلال گفت...

بله من هم شنیده ام. شما که بهتر می دانید سید مجیب گرامی، که من توماس شکاکم! منبعی ندیده ام البته سراغش هم نرفته ام.
اما دوست ندارم ام المصائب زینب کبری را زنی گرگرو تصور کنم که مشت بر سینه می زد و نفرین می کرد. چنین نبوده و هرگز و این جفاست در حق عقیله بنی هاشم.
نفرین بزرگان هشدار است برای ما. زینب کبری انتهای راهی را به کوفیان نشان داد که خود انتخاب کرده بودند.
ترجیح حرام زاده میمون بازی چون یزید و ابن مرجانه به جای پاک ترین سلاله آفرینش نتیجه ای جز خون گریه کردن برای صاحب انتخاب ندارد.

صابر گرامی و حسین بزرگوار
جنس دخالت، اگر بشود اسمش را دخالت گذذاشت، کشور های همسایه و اشغالگران در روند کنونی عراق توجیهی برای عدم اتحاد ملت عراق و منفعت طلبی فراکسیون ها و گروه هاست.
هنوز منافع شخصی و حذبی و گروهی اولویت دارد بر منافع جمعی و ملی و میهنی. نمونه اش البته در جهان سوم کم نیست.
پیروز باشید

سید مجیب گفت...

من هم پای منبر شنیدم
اما میگن زمانی که ایشون وارد کوفه میشه و مردم می فهمن چه کردن و شروع به گریه و زاری می کنن حضرت اون جمله روبر زبون میارند و میگن که شما می دانستید و حالا دارید برای چه گریه می کنید و ... .
به هر حال شاید این هم دلیلی باشد فرافیزیکی
:)

آریانا دبیراجلال گفت...

اصل روایت را البته من محل تشکیک نمی دانم سید بزرگوار. اصلا صلاحیتش را هم ندارم.
تنها معتقدم در تاویل وتفسیرش جفا می شود به بزرگان می شود.
بابت اشاره ای که فرمودید البته سپاسگزارم. در گوشی بگویم: فیزیکی یا متافیزیکی، همین یک جمله زینب کبری دودمان هر بنی بشری را بر باد می دهد. تنم می لرزد هر گاه آن صحنه را مجسم می کنم...